وقت جنگ می گفتند ما بیگانه ائیم
امروز می گویند ما صاحب خانه ائیم
کوچه های شهر پر از بوی ریا
عابران بی درد، ولی پر مدعا
مُهر و تسبیح و و عقیق یمنی
با عرقچین و عبای عدنی
طعنه بر کل حقیقت می زنند
+
توی روزنامه همشهری دیروز خواندم که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری گرگان از بیست مادر شهید تجلیل کرد
بعد هم خواندم که هم شهرداری و هم سایر دستگاهها مستقلا سوم خرداد هم برگزار می کند
بعد دیدیم که سال قبل هم برای یک روز تاریخی 5 اذر همزمان چهار دستگاه در چهار نقطه گرگان مراسم گرفتند
بعد شنیدیم که می گویند به بنیاد چه ربطی داره ؟ این در حالی است که قانونا و عرفا متولی ایثار و شهادت بنیاد می باشد
بعد رفتم و دیدم که واقعا راست می گویند همه دارند مراسم می گیرند یکی تجلیل می کنه ، یکی هدیه می ده ، یکی رفته گلزار شهدا غبارروبی می کنه ، یکی داره دست نوازش می کشه ، یکی داره گزارش می ده که من اینقدر فرزند شهید سرکار آوردم ، یکی داره می مگه ..............بابا اینهمه کار دمشان گرم
بعد با خودم گفتم منی که دیدم و شنیدم و با چشمان خودم باور کردم ، پس من چه کاره بیدم و چه کاره نبیدم
اصلا به من بنیاد کسی هست ،که بگه آقا اجازه ، ما داریم فلان کار را می کنیم
اما یک چیزی است که به من ربط داره
جانبازی که خانه نداره ، فررند شهید که مشکل داره ، مادر شهید که بیمار است ، بچه ای .......... اینها فقط فقط به بنیاد شهید ربط داره حالا بگو اون فحش قشنگه را ...... توی سایتها و روزنامه ها
آقای شهردار ، آقای فرماندار، آقای مسئول دستگاه که مدام در حال تجلیل هستی و با اون عکس های زیبایت مدام توی صفحات رنگی با خانواده شهیدی و جانباز عکس یادگاری می گیری بابا دمت گرم ، شده که مشکلات این عزیزان هم خبر و گزارشی تهیه کنی و خودت راسا اقدام کنی نه اینکه نامه بنویسی و به بنیاد ارجاع دهی
نه نمیشه ؟ چرا نمیشه چطور برای کتاب های گرگانی با لهجه گرگانی اونقدر تبلیغ می کنی اما برای کتاب ایثار و شهادت یک ریال هم هزنیه نمی کنی
برای راهپیمایی و تجمع دیوار دفاعی گرگان که ربطی به شما نداره و به میراث فرهنگی اربتاط داره مردم را جمع می کنید و میلیونها تومان نهار و غذا و ایاب و ذهاب و غیره بسیج می کنید اما دریغ از یک سفر زیارتی با خرج خودتان برای هما ن مادران و پدران شهدای که تجلیل کردید
اینهمه ورزش و جشنواره می گذارید برای فلان و فلان اما دریغ از یک جشنواره برای حوزه ایثار و شهادت با خرج خودتان
اینهمه کلمات قصار بزرگان خارجی و افغانی و غیره را در شهر روی بنرهای چند متری می چسبانید اما دریغ از یک کلمه قصار شهدا را روی بنرها بچسبانید
بسه دیگه ، این همه استفاده ابزاری از فرهنگ ایثار و شهادت بسه
خسته نشدید ، از دروغ و ریا و تکبر .... خسته نشدید
پس لطفا حدود اختیارات را که چه و چه مقدار به کسی ربط داره را مشخص کنید ؟
شهرداری به من ربطی نداره ما استخدام نداریم ما پول دوا و درمان نداریم ما فقط تجلیل می کنیم
دستگاه ها و سازمانهایی که قبلا تجلیل می کردند همه با هم یک صدا ... به ما ربطی نداره
پس به شما چی ربطی داره
دستگاهها : ما فقط آدمهای سالم ، تندرست ، اندیشمند نخبه ایثارگری و غیره و غیره را تقدیر می کنیم
حالا دیدید که من چه دیدم ، چه شنیدم ، چه ها گفتم ، چه ها .... و حالا غصه می خورم ، رنج می برم باز هم مثل شعر ی که پایین نوشتم می گم
خسته شدم از این همه نامردی
خسته از این دنیا ، مردمانش که شاید اندکی دورنگ هستند ، می خواهم به دنیای یک رنگی بروم به دنیای عشق و صفا ، دنیای که صداقت و درستی ، راستی در آن است
می خواهم از دیار شما سفر کنم و به کوی عشق بروم ، می خواهم بجائی بروم که حرف مرا بفهمند .
جائی که دروئی ، دروغگوئی ، ریا و ............... نباشد .
آری دیگر از دیار شما خسته شده ام
عزیزانی که مرا تنها گذاشتید و رفتید ولی مطمئن باشید به شما خواهم رسید
آنقدر می گردم تا کوی عشق را پیدا کنم .
اگر به آن سرزمین برسم ، به کوی عشق برسم در آنجا کسانی هستند که مرا با قلبشان دوست داشته باشد.
ولی می دانم که منتظر من خواهند بود
..........
نویسنده: محمد علی طالع زاری
معاونت پژوهشی بنیاد شهید گلستان
کلمات کلیدی :
برچسبها: