سفارش تبلیغ
صبا ویژن


متحیّرم

ای کاش آنقدر بغض می کردم تامیمردم  باهم می رفتیم


 وتنها نمی ماندم /طعنه ها وسخره ها ،تحقیر ها وملامت ها ،زخم زبان ها نیش وکنایه ها آنقدر خورده ام که سیرم سیرم ازنگاه تو ،تویی که 


رفتی  وباعزت شدی ومنی که ماندم و.....هجاهایم همه تصریع شده "واژه واژه" شدم تا واژگون نشوم ولی شدم عاقبت سد دلم فرو ریخت 


دیگر فراموشت کردم تا همه خاطرات تنهایی ام پاک شود به کوچه ای رسیده بودم که بن بست بود ولی پرواز را نیاموخته بود وگرفتار دام زمینیان شدم 


ولی راضیم چه می شود کرد هر آنچه می شد شما کردید ولی ما پاسداری نکردیم امروز این نمایش های قدرت به پاس عشق بازی های شما بپاست


وپرچم آزادی به خون شما منقّش وملوّن است ای کاش ها شده مایه آبروریزی واما واگر هاشده غزل وداع خداحافظی 


خداحافظی با ارزش ها آرمان ها حماسه های شما /فاتحه می خوانم برمزار مردگان متحرک هزاره سوم ونسل چهارم خودمان آلبوم هایشان پراست از...


گوشی هایشان چه نواهایی 


تیپ وقیافه هایشان هم شهدایی ...


بس است دلت همین قدر خون شد کافی است 


خواستم کمی دورباه غیرتیتان کنم که شاید برای قیام  برخاستید ..



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه: