سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شناسنامه

1_8807051349_L600.jpg

 

رفتم اسم بنویسم برای اعزام به جبهه

گفتند سنّت کمه

یه کم فکر کردم

یه راهی به ذهنم رسید...

 

... رفتم خونه و شناسنامه خواهرم رو برداشتم

« ه » سعیده رو با دقت پاک کردم شد سعید

این بار ایراد نگرفتند و اعزامم کردند

هیچ کس هم نفهمید

از آن روز به بعد دو تا سعید توی خونه داشتیم.


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


عجب پشت پایی به دنیا زدند!

20090107769.jpg



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


آیا ایستاده ایم؟؟؟؟؟؟؟
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد ..........  

 

 

 


 

  chemikal.jpg

 

جانباز وطنم... شیمیایی... 

 

 

قهرمان دیروز، جانباز امروز، فراموش شده امروز، کجاست؟ در چه وضعیتی؟       تکلیف من؟ ما ؟   

 

و سنگری که هنوز به پشتیبانی نیاز دارد ..... من کجای این تکلیف ایستاده ام ؟      آیا ایستاده ام ؟



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


شهدا فاتحه ای............

gptmiqjr08jyc1hhgol3.jpgشهدا فاتحه ای ، حمدی ، دعایی

برای من بخوانید که من مرده در این غفلت دنیا

 و شما زنده و جاوید

درخشان و درخشان چو خورشید

و شما زنده تر از آب روان در پی اقیانوسید

زنده چون مرغابی، چو کبوتر که به دور حرم یار مشغول طواف است پی پابوسید

و در این نقطه شهر اندکی پیشتر از پیچ ریا، در خیابان دروغ ، کوچه نامردی

منه نامرد دم از نام شما می زنم و مسرورم!!!

غافل از سوختن پروانه و زدم طعنه که ای دیوانه

آخر این شمع چه ارزش دارد؟!!!

من دم از عشق زدم اما

غافل از اندیشه ی پرواز کبوتر بودم

و شما آزادید

                                                      اوج پرواز شما را باید                

از کبوتر پرسید

دلتان شیشه تر از هر شیشه، شفاف چو آب

و نماز شبتان چون دلتان

هرچه داریم همه از پاکی اعمال شماست

شهدا فاتحه ای، حمدی ، دعایی ...


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


از مکه تا فکه
مکه برای شما، فکه برای من!
بالی نمی خواهم، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند
 
 
45887586057320451230.jpg
شهید آوینی


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


الهی نصیرمان باش تابصیر گردیم....
 - مرغ باغ ملکوتم   نیم از عالم خاک,زهرا ,فاطمه محب الله,مریم محب صاحب الزمان عجل الله,امیرحسین عاشق ایران دل تنگ امام رضا,مدیون شهدا ,الهام م, هجرپذیر,عطر بهشت,عَروسَــکِـ خُــــدا ,نلــــما کـــــیوی,ریحانه بهشتی,اطهر ,دینا س,فاطمه رحمانی,سیده مطهره,بهار  ,فافی ,مهتاب محب ولایت,


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


تصویر منتشر نشده از حضرت ماه


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


فکر کردند من آدم نیستم!!!

... 5 دقیقه قبل ازاینکه برم یکی اومد نشست بغل دستم ، گفت : آقا یه خاطره برات تعریف کنم ؟ گفتم : بفرمائید !

رزمندگان

 

یه عکسی به من نشون داد ، یه پسر مثلاً 19 ، 20 ساله ای بود ، گفت : این اسمش عبدالمطلب اکبری هست ، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود ، در ضمن کر و لال هم بود ،

 یه پسرعموش هم به نام غلام رضا اکبری شهید شده ،‌ غلام رضا که شهید شد ،عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست ،بعد هی با اون زبون کر و لالی خودش ، با ما حرف می زد ، ما هم گفتیم : چی می گی بابا !؟ محلش نذاشتیم ، می گفت : هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نذاشت .

( بعضی وقتها این ناشنوایانی که ما می بینیم نه اینکه خوب نمی تونه صحبت کنه و ارتباط برقرار کنه ، ما فکر می کنیم عقلش هم خوب کار نمی کنه ، دل هم نداره ، اتفاقاً هم عقلش خوب کار می کنه ، هم دلش خیلی از من و تو لطیف تره )

گفت : دید ما نمی فهمیم ، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید ، روش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری ، بعد به ما نگاه کرد گفت: ‌نگاه کنید! خندید ،ما هم خندیدیم ، گفتیم شوخیش گرفته ، می گفت: دید همه ما داریم می خندیم ، طفلک هیچی نگفت، سرش رو انداخت پائین، یه نگاهی به سنگ قبر کرد با دست پاکش کرد ، سرش رو پائین انداخت و آروم رفت .

فرداش هم رفت جبهه . 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند دقیقاً تو همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند . وصیت نامه اش خیلی کوتاه بود ، اینجوری نوشته بود :

بسم الله الرحمن الرحیم ، یک عمر هرچی گفتم به من می خندیدند ، یک عمر هرچی می خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم ، مسخره ام کردند ، یک عمر هرچی جدی گفتم ، شوخی گرفتند ، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم ، یک عمر برای خودم می چرخیدم ، یک عمر . . .

 اما مردم ! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می زدم ، و آقا بهم گفت: تو شهید می شی . جای قبرم رو هم بهم نشون داد ، این رو هم گفتم اما باور نکردید !

 

حجة الاسلام انجوی نژاد



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


امان از فراموشی لاله ها!
nnn.jpg 


 از زخم ، شناسنامه دارند هنوز 

 

 در مسجد خون ، اقامه دارند هنوز

 آنان همه از تبار باران بودند

 رفتند ، ولی ادامه دارند هنوز  ... 


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


ای دوست به حنجر شهیدان صلوات \\\ بر قامت بی سر شهیدان صلوات

 چقدر برای پر کشیدن به آسمان عجله داشتی که پایایت را جا گذاشتی؟




کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


<      1   2   3   4   5   >>   >