سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شربت پولی...

 

بسم الله

شربت پولی...

.
.
.

دو تا بچه ها، غولی را همراه خودشون آورده بودند و های های می خندیدند.

گفتم : «این کیه؟» . . . گفتند : «عراقی»

گفتم: «چطوری اسیرش کردید ؟». . . می خندیدند !!!

گفتند:« از شب عملیات پنهان شده بوده ، تشنگی فشار آورده بهش، با لباس بسیجی های خودمان اومده بود ایستگاه صلواتی شربت بگیره، پول داده بود، این طوری لو رفت »

و هنوز می خندیدند.



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه: