90/8/1:: 8:58 صبح
چه گفتی با آقایمان که ما محرمش نبودیم
نکند از ما گله کرده باشی ....
نکند از روزگاری گفتی که ما را با خود برده است ...
نکند ........
امروز خیلی خوشحال بودی مرد ....
تو بودی و حضرت ماه ....
و غیرت دست هایی که در این روزگار بی غیرتی
طاقت اخمی بر صورت آقایش ندارد ....
امروز تو خندیدی و من های های گریستم ..............
کلمات کلیدی :
برچسبها: