سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شهیدی که در مه گمشده! فرمانده گردان پیشمرگهای کُرد بود!

test

 جنگ حس آدم‌ها را پرورش می‌دهد و اراده و وضعیت فیزیکی و جسمی انسان را  بهبود می‌بخشد. شرایط جنگی آدم ها را بیشتر از هر دوره در زندگی به هم نزدیک می کند و یک خویشاوند خواندگی جنگ تداعی می شود. ثمره جنگ، شناخت مرد از نامرد است و جنگ تمام می شود و همه چیز پایان می‌گیرد و آن همه حماسه و دلاوری، چون افسانه‌ای ذره ذره به علت بی‌توجهی مسئولان فرهنگی برخی نهادها که فرهنگ ایثار و شهادت را در حصار خویش کشیده‌اند، به فراموشی محض سپرده می‌شود تا مردانی دلیر و بی‌باک و شهادت‌طلب، چون «غلامعلی دریانورد» در غبار بی‌مسئولیتی‌ها ناپدید شوند. مسئولینی که خودشان را معصوم می‌پندارند و با کوچکترین نقد برمی‌آشوبند و الی آخر...

پدر و مادر و برادر شهید والامقام غلامعلی دریانورد از دنیا رفته‌اند، و دفتر و  صدها تصویر و نوار سخنرانی صوتی از این شهید نخبه و دانشمند در گوشه‌ای به فراموشی سپرده شده است.

 پدر و مادر شهید بر هدیه الهی به پروردگار عالمیان

پدر و مادر شهید غلامعلی دریا نورد بر هدیه الهی به پروردگار عالمیان

آری! کسانی که قدر سرمایه‌های خود را ندانند! زود به بی‌چیزی و نداری مبتلا خواهند شد!

قهرمانانی چون سردار «شهید غلامعلی دریانورد» که اکنون تنها تکه‌ای سند و عکس و یک خواهر گریان بازمانده دارند، و همه خاطرات حماسه‌آفرینشان در بی‌تدبیری متولیان در حصار کشیده فرهنگ دفاع مقدس، در حال نابودی است.

ما سرمشق می‌خواهیم، حماسه می‌خواهیم برای پیروی کردن، آنچه ما امروز نیاز داریم قهرمان‌های واقعی است که از همه هستی خویش در راه آرمان های ولایی و الهی خویش گذشتند، اینان باید به نسل‌های بعد معرفی بشوند برای پیروی کردن... .

لحظه وصال سردار شهید غلامعلی دریانورد، فرمانده گردان پیشمرگ کُرد

لحظه وصال سردار شهید غلامعلی دریانورد، فرمانده گردان پیشمرگ کُرد

غلامعلی بیستم مهر سال 1340 در بندر ترکمن به دنیا آمد. مادرش سید بود و با مهربانی غلامعلی را بزرگ کرد.

خواهرش می گوید:" کودکی شیرین و خواستنی بود و چهره‌ای مظلوم داشت. پدر و مادرم از بچگی علاقه زیادی به او داشتند و سعی می‌کردند تمام وسایل راحتی او را فراهم کنند تا هرگز کمبودی در زندگی نداشته باشد. غلامعلی پس از پایان خدمت سربازی اش از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرگان و به صورت داوطلبانه برای مبارزه با گروهک‌های داخلی و دشمنان خارجی انقلاب اسلامی به کردستان رفت. او در سپاه بوکان به مبارزه با ضدانقلاب پرداخت. مدتی از حضور غلامعلی در جبهه کردستان می گذشت که به عنوان فرمانده گردان ویژه نبی اکرم (ص) منصوب شد.

 پیشمرگان کردستان بر مزار سردار شهید غلامعلی دریانورد

پیشمرگان کردستان بر مزار سردار شهید غلامعلی دریانورد

از مادر شهید نقل است که می گوید: غلامعلی خیلی کم به مرخصی می آمد و هر چند وقت یکبار هم که به دیدن ما می‌آمد یا از طریق تلفن تماس می‌گرفت و خبر سلامت خود را به ما اعلام می کرد. همیشه در تمام عملیات‌ها موفق و سربلند بود، وقتی برای آخرین بار به دیدن ما آمد به همه فامیل و دوستان و آشنایان سرزد و از حال همه جویا شد و از من و خواهرم خواست که با هم به زیارت امام رضا(ع) برویم. هر جا که می‌رفت به همه می‌گفت که انشاءالله این دفعه شکلات‌پیچ پیش شما می‌آیم. از شهادت هراس نداشت و باعث افتخار او بود.
وقتی که برای آخرین بار به جبهه رفت مدتی بعد خبر آوردند که در یک درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسیده است.
دوستانش می‌گفتند قبل از شهادت‌ غسل شهادت کرده و لباس نو پوشیده و آماده شهادت شده بود.
او می‌دانست که در این عملیات به شهادت می‌رسد و این چنین نیز شد....
سرانجام غلامعلی دریانورد پس از سال‌ها مجاهدت و تلاش در راه اعتلای اسلام ناب محمدی در چهارم تیر ماه 1363 به درجه رفیع شهادت رسید.

شهید دریا نورد وسط

سردار شهید غلامعلی دریانورد(نفر وسط)، فرمانده گردان پیشمرگ کرد

بخشی از وصیت نامه سردار شهید غلامعلی دریانورد
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پدر و مادر عزیز و بهتر از جانم سلام. سلام، ای خوبان من... امیدوارم که حال همگی خانواده خوب باشد و همگی در سلامت و موفقیت به سر ببرند.

و اگر احوالی از پسر خود «علی» خواسته باشید، الحمدلله در سایه پروردگار یکتا در سلامت و موفقیت به سر می‌برم. پدر و مادر عزیزم الان حدود بیست روز است که از مرخصی آمده‌ام و در حین این بیست روز تا حالا دوبار تلگراف زده و یکبار با آقا رضا تماس گرفته‌ام و چند بار بعد از آن خواستم با آقا رضا تماس بگیرم و نتوانستم، یعنی آقا رضا نبوده (مغازه اش همیشه بسته؛ یا جواب تلفن را نمی‌دهد! نمی‌دانم)

و الحمدالله از آن روز که از مرخصی برگشته‌ام، در جبهه خوزستان، ایران پیروزی‌های موفقیت آمیزی به‌دست آورده که صددرصد شنیده‌اید و این جای بسی خوشحالی است.

این پیروزی‌های پی‌درپی باعث می‌شود که جنگ زودتر تمام شود و ما بتوانیم زودتر برگردیم و انشاءالله زودتر تمام می‌‌شود ما خودمان را امیدوار کرده بودیم که شهریور هوا خنک می‌شود ولی متاسفانه هوای شهریور خوزستان شرجی است و بسیار گرم ولی خوب همه این‌ها را باید تحمل کرد و تحمل خواهیم کرد.

این‌ها زیاد مسئله‌ای نیست، چون هر انسانی باید در زندگی سختی بکشد، الان هم شهر اهواز به حالت قبلی خود برگشته و مردم زندگی عادی خود را شروع کرده اند و شهر از آن حالت نظامی خود در آمده است و بسیار خوشحال هستیم از این موضوع، در ضمن اگر شعبان شماره تلفن گرفته‌اند، شماره‌اش را برایم بفرست و اگر شد با او تماس بگیریم، چون آقا رضا اکثر اوقات در مغازه اش نیست که من بتوانم با او تماس بگیرم.

در خاتمه امیدوارم که هیچ ناراحتی از بابت من نداشته باشید از قول من به آقا رضا، معصوم، رابعه، راحله، شعبان و زن داداش و رضا و حسین کوچولو را ببوس به فریده و لیلا همگی همه سلام برسان...

دیگر عرضی ندارم جز سلامتی و خوشحالی شما را از درگاه خداوند متعال خواستاریم.


 



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه: