91/9/27:: 4:47 عصر
و ناگهان خبری دردناک آوردند
ز رد پای تو یک مشت خاک آوردند
هنوز باورم این بود باز میگردی
برای باورم اما پلاک آوردند
تو زنده بودی و آن ها ز مردنت گفتند
پلاک یخ زدهای را ملاک آوردند
از آنچه آه! به جا بود استخوان هایت
برای سرمهی چشمان تاک آوردند
به اشک و آه قسم، میهمان خورشیدی
که از تو خاطرهای تابناک آوردند
برای کوچهی بیاسم و بینشانی ما
به احترام تو یک اسم پاک آوردند
صدای زنگ درآمد دوباره میدانم
ز رد پای تو یک مشت خاک آوردند
کلمات کلیدی :
برچسبها: