محمدتقی امانی خـدایــا
میخواهم با تو تنها باشم،
میخواهم از همه چیز چشم بپوشم،
میخواهم جز تو محبوبی و معبودی نداشته باشم،
خوش دارم که در زیر این آسمان سیاه کسی جز تو از من نداند،
کسی جز تو نیاز مرا نشنود.......
کسی جز تو مرگ مرا نبیند.........
معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟