92/8/19:: 2:52 عصر
نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت.وقتی حاجی برا سرکشی اومد ، پیرزن رفت ملاقاتش ...
یه هفته بعد از اون ملاقات پسر پیرزن اومده بود برا تشکر.می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده.بعدها فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه داشته می افتاده زندان.حاج احمد هم بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده بود رو میده به پیرزن
پیرزن هم پول دیه پسرش رو می پردازه و از زندان آزادش می کنه ...
خاطره ای از زندگی شهید حاج احمد کاظمی-
یه هفته بعد از اون ملاقات پسر پیرزن اومده بود برا تشکر.می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده.بعدها فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه داشته می افتاده زندان.حاج احمد هم بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده بود رو میده به پیرزن
پیرزن هم پول دیه پسرش رو می پردازه و از زندان آزادش می کنه ...
خاطره ای از زندگی شهید حاج احمد کاظمی-
راوی: یکی از همکاران شهید
کلمات کلیدی :
برچسبها: