سفارش تبلیغ
صبا ویژن


امام عشق



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


کوکا می خوری؟!

وقتی که دارید کوکا کولا میخورید یادتون باشه به چه قیمتی دارید یه نوشیدنی مضر رو که همه میدونن چقدر به بدن آسیب میرسونه رو می خورید .

وقتی دارید نسکافه های نستله رو سر می کشید یادتون باشه شاید این پولی که شما دادید گلوله بشه و به تن و بدن مسلمانی برخورد کنه .

 آهایی تویی که ادعای بشر دوستی داری …..

آهای تویی که خودت رو صاحب نظر میدونی ….

تویی که روز قدس میری شعار مرگ بر اسراییل میدی ….

تویی که دم از اسلام میزنی …..

تویی که وقتی عکسهای حمله اسراییل به غزه و لبنان رو نشون میدادن ، گریه می کردی و عاملانش رو لعنت می کردی ….

و متاسفم که چرا باید بگم : تویی که دم از ولایت فقیه میزنی …..

به حکم قرآن ، به حکم احکام ، به حکم ولایت استفاده از کالای منصوب به اسراییل و دشمنان اسلام حرام است .

تویی که خودت رو گول میزنی ، تویی که میگی اگر مشکل داره چرا دولت کاری نمی کنه ؛ اگر وجدانت اجازه داد باز هم کوکا کولا و پپسی بخور . باز هم همه چیز رو به خنده و شوخی بگیر . باز هم بگو هیچی مثل پپسی نمیشه .

هر وقت خواستی کوکا بخوری به یاد این عکسها بی افت شاید دهانت طعم خون گرفت .

شاید خودت رو تونستی جای پدر اون بچه ای بگذاری که بچه اش جلوی چشمش از وسط نصف شد .

شاید یاد اون مادری بیافتی که رو جنازه بچه اش داشت گریه می کرد .

شاید یاد اون پسری بیافتی که مادرش جلوی چشمش جون داد

به خدا قسم همه مسئولیم .

باید جواب همه خونها رو بدیم .

باید بدونیم بعد از فلسطین و لبنان نوبت خود ماست . نوبت دوست ماست . نوبت خانواده ماست .

اگر هیچ احساسی نسبت به بقیه نداری ، باور کن نفر بعد خودتی . حداقل برای خودت نگران باش .

اگر تحولی در تو ایجاد شد این متن رو برای بقیه هم بفرست . شاید تحولی برای کسی ایجاد شد و تونستی سودهایی که به اسراییل رسوندی رو جبران کنی و ذره ای از عذاب وجدانت رو کم کنی .

این هم لیست کالاهای اسراییلی هست اگر خواستی اینها رو هم مد نظر قرار بده .

فسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


عکس پدر، مقابل آینه، شمعدان ...

عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...»، پدر نبود / ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود / گفتند: رفته گل ... نه!... گلی گم... دلش گرفت / یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود / هجده بهار منتظرش بود و برنگشت / آن فصل های سرد که بی دردسر نبود / ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای / رویای دخترانه ی او بیشتر نبود / عکس پدر، مقابل آینه، شمعدان / آن روز دور سُفره، جز چشمِ تر نبود / عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...» دلش شکست / یعنی به قاب عکس امیدی دیگر / او گفت: با اجازه ی بابا... بله... بله... / مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود

 



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


شکار کبک - داستان طنز

اندکی جلو رفت به طرف پرنده خیز برداشت. اما کبک پر زد و 10-15 قدم بالاتر نشست. حسن دست بردار نبود و باز هم به دنبال پرنده به راه افتاد. بازی ادامه پیدا کرد و چه بازی خطرناکی!؟ خدا رحم کرد که تیربارچی دشمن، حسن را زیر نظر نداشت وگرنه ... . چند قدمی میدان مین و سیم خاردار رسیده بود، دیگر فایده‌ای نداشت، مجبور بود بازگردد که ناگهان چشمش به یک سرباز عراقی افتاد که داخل سنگر، در حال دیده بانی و شناسایی بود. لحظه‌ای ترس همه وجود حسن را گرفت.

نمی‌دانست چه کار کند. آمد با سرعت به عقب باز گردد، اما انگار کسی به او نهیب زد : "نترس! برو جلو، برو و اسیرش کن!"

اسلحه را به طرف عراقی گرفت و به او نزدیک شد. سرباز عراقی وحشت زده، دست‌ها را برد بالای سرش و داد زد :" دخیل الخمینی، دخیل الخمینی" .

حسن که حسابی جا خورده بود، به عراقی اشاره کرد :" راه بیفت" . سرباز عراقی راه افتاد و حسن از پشت سر مراقب او بود. خدا خدا می‌کرد اسیر را صحیح و سالم به هم‌سنگرانش برساند.

نزدیک سنگر دوستانش که رسید با خوشحالی فریاد زد : "گرفتم ... گرفتم!" بچه‌های رزمنده، مقابلشان را که نگاه کردند با صحنه عجیبی روبرو شدند. علی جلو آمد و با خوشحالی گفت : "این دیگر چه کبکی است؟!"و حسن با خنده عرض کرد : من گفتم یکی از این‌ها را خواهم گرفت، حالا اون نشد، این. من مرد هستم و حرف مرد یکی است.

هم‌سنگران، او را دوره کردند و سر و رویش را بوسیدند و صلوات فرستادند. از سرباز عراقی هم کلی مهمان نوازی کردند و سپس او را به پشت جبهه هدایت کردند.

نوشته : مجید درخشانی

به نقل از فصلنامه الغدیریان شماره 39



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


وصیت نامه نفر اول کنکور سراسری
احمد رضا احدی سر انجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و پس از پانزده روز که پیکر آن شهید میهمان آفتاب بود به شهرستان ملایر بازگردانیده شد و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.

شهید احمد رضا احدی ، نفر اول کنکور رشته تجربی به سال 1364 ، آخرین وصیت خود را در چند جمله کوتاه خلاصه کرده است.




احمدرضا احدی به تاریخ آبان سال 1345 در اهواز متولد شد . همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان مهاجر جنگی همراه خانواده به ملایر بازگشت و در رشته ی علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه ی تحصیل پرداخت ، تا آن که در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید. در سال 64 در کنکور سراسری تجربی رتبه اول را کسب کرده و در رشته ی پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آن جا به ادامه ی تحصیل پرداخت .




شهید احمدرضا احدی (نفر سمت چپ)- نفر اول کنکور تجربی سال 1364



وی نخستین بار در سال 61 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد .

احمد رضا احدی سر انجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و پس از پانزده روز که پیکر آن شهید میهمان آفتاب بود به شهرستان ملایر بازگردانیده شد و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.

متن تنها وصیت نامه به جا مانده از شهید احمدرضا احدی به این شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم

فقط :نگذارید حرف امام به زمین بماند همین

حدود یک ماه روزه قرض دارم تا برایم بگیرید و برایم از همگی حلالی بخواهید

والسلام

کوچکترین سرباز امام زمان(عج)



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


مناجات نامه

 

خدایا !

اگر مرا نا امید سازی و برانی و اگر مرا هم بنده ی مخلص و یار خود خوانی باز هم از درگه پاک و منزه تو روی نا امیدی ندارم ; چون یقین دارم و می دانم که بخشنده و آمرزنده ای .

بارها توبه نمودم ، ولی باز توبه را شکستم ولی چون تو خود گفتی -صد بار اگر توبه شکستی باز آی- به سویت باز آمدم . نیرویی به من امید می دهد و به من می گوید که امیدوار باش ، چون که گناه بزرگ را جز خدای بزرگ نمی بخشد پس به تو امید وارم ، تو هم مرا نا امید نکن.

اللهم الرزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و …

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک

از مناجات های شهید محمد هادی قائمی . فرمانده گروه مقاومت شهدای گمنام

ماهنامه امتداد



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


روزی تو خواهی آمد...



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


پیش به سوی جمهوری اسلامی خاور میانه
  
 

 

مراکز استکبارى جهانى درمقابله‌ى با حرکت اسلامى که نماد واقعى‌اش جمهورى اسلامى است، "دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند

خاور میانه  این روزها شاهد تحولات بسیار زیاد و عجیبی است.شاید بتوان گفت به نحوی عادت کرده است که در این فصل از سال شاهد تحولات عدیده و انقلاب های مختلفی باشد.32 سال پیش انقلابی در آن به پیروزی رسید که رهبرش فرمان صدور آن را به سایر نقاط دنیا صادر نمود.رهبری که آن روز ها فرمان داد تا مردم تمام دنیا از این انقلاب درس بگیرند و علیه ظلم و حکومت های ظالم خود قیام کنند. رهبری که  در سخنان متعددی از کشور مصر نام برده و از مردم انقلابی این کشور بویژه عاملان هلاکت “انور سادات” کودتاچی وابسته این کشور، تمجید کرده اند.در بخشی از سخنان ایشان درباره انقلاب آینده مردم مصر آمده است: «من امیدوارم که ملت هاى دیگر هم توجه بکنند و اقتدا بکنند به این ملت ایران. ملت مصر اعتنا نکند به این حکومت جائرى که اعلام مى‏کند که ما هرکس اسم از اسلام ببرد سرکوب مى‏کنیم. بدانند که اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى که قیام کنند و این حکومت فاسد را، که از اول اعلام جنگ با اسلام داده است، سرکوب کنند.»
صحیفه امام جلد ‏??، صفحه ???

این روزها مه مصادف است با سالروز بازگشت امام به ایران و سالگرد پیروزی انقلاب شاهد عملی شدن فرمان آن پیر طریقت هستیم و چهزیبا این آیه قرآن تفسیر شده است که:

جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا

 

خود سوزی رییس جمهور یمن

 



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


طلائیه! من از سکوت رازآلودت درسها آموخته ام ! با من سخن بگو !!!

 

 

ای دل آرام بگیر !

می دانم که دیگر توان دوری از حسینیه ی حاج همت را نداری... نوایی می شنوم کسی می گوید : وضو در فرات نماز در کربلا ...

آری همین بود انگار .... حس غریب دلم را به که بگویم ؟ حسی که از غربت طلائیه بر دلم جا مانده ... حسی که بی تابم می کند برای غروب طلائیه ... برای آسمان طلائیه دلتنگم ...

طلائیه ! از فراز همه روزهای که بر تو گذشت، بر من ببار و تشنگی این دل در کویر مانده را فرو نشان.

می خواهم در تو جاری شوم، می خواهم رمز شکفتن و پرواز را از تو بیاموزم و بدانم بر شانه های زخمی تو چه دلهایی که آشیان نکرده اند.

طلائیه ! می گویند «همت» از همین نقطه آسمانی شده است، عاشقی که در پی لیلای شهادت در بیابانهای زخم خورده ی طلائیه مجنون شد. من امروز آمده ام رد پای او را تا افق های بی نهایت و در امتداد عشق جست و جو کنم. اینجا عطر او لحظه ها را پر کرده است و دست هایش هنوز مهربانی را منتشر می کند.

طلائیه! من از سکوت رازآلودت درسها آموخته ام ! با من سخن بگو !!!



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


ای بسیجی ها....

 
 
ای بسیجی‌ها چه تنها مانده‌اید
از گروه عاشقان جا مانده‌اید
 
ای بسیجی‌ها زمان را باد برد
آرزوهای نهان را باد برد
 
فرصت دل را سپردن هم گذشت
بخت حتی خوب مردن هم گذشت

  



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


   1   2   3   4      >